دوست و مشاور شما در زندگی شاد و موفق

دوست و مشاور شما در زندگی شاد و موفق

وبلاگ رسمی استاد دکتر امیر راجرز
دوست و مشاور شما در زندگی شاد و موفق

دوست و مشاور شما در زندگی شاد و موفق

وبلاگ رسمی استاد دکتر امیر راجرز

چرا خواستن داشتن است؟

چرا خواستن داشتن است؟


نویسنده دکتر امیر راجرز


 



همه جا به ما آموخته اند که خواستن توانستن است.

جالب است که همواره پدر و مادر ،آموزگاران و اساتید از این جمله جهت ایجاد انگیزش در ما استفاده کرده اند

ولی آیا ما از این جمله معجزه ای دیده ایم؟



من که خود چیزی به یاد ندارم.


در دوران مدرسه من دوست داشتم شاگرد اول بشوم

و می توانستم ولی اگر این رویا را به هدف تبدیل نمیکردم و سپس برنامه ریزی نمیکر دم آیا احتمال موفقیت و رسیدن به این خواسته وجود داشت؟قطعا
شما هم به یاد خاطراتی اینچنین افتادید چه خواسته هایی داشتیم و میتوانستیم به آنها دست یابیم ولی نشد،

،بیایید چند تا از خواسته هایی که داشتیم و نرسیدیم را اینجایادداشت کنیم:






خوب چرا ما به خواسته هایی که این بالا یادداشت کردیم نرسیدیم؟آیا لیاقت نداشتیم؟آیا شایستگی(هوش،آراستگی،زیبایی،
توان بدنی،سلامتی) نداشتیم؟ یا اینکه شرایط همیشه برای ما نا عادلانه است و ما در طول زندگی همیشه قربانی پارتی بازی ها
و بی انصافیها بوده ایم؟ و شاید اینها اهداف نبوده بلکه رویاهای شیرین روزهای دور بوده اند،و ما در ناخودآگاهمان خود را شایسته
دستیابی به آنها نمیدانسته ایم و یا حتی مطابق قوانین طبیعت حاضر به داد و ستد نبوده ایم؛ یعنی حاضر به  تلاش و کوشش مستمر
در قبال شیرینی دستیابی به هدف نبوده ایم. 
 

آیا واق        رتبه یک کنکور از من و شما با هوش تر است؟آیا کارآفرینان ثروتمند ایرانی و خارجی از

من و شما خوش فکرتر یا با هوش تر هستند؟

به نظر من آنها ممکن است باهوش تر باشند اما دلیل برتری و موفقیت آنها شجاعت در رویاپردازی ،توان  و شجاعت تبدیل رویا به هدف،

هدفگذاری اصولی ، برنامه ریزی حرفه ای  و سماجت در  اجرای برنامه و سنجش بازخوردها می باشد.

من همیشه احساس میکنم که شنیدن و گفتن این جمله  موجب این میشود که یک حس تنبلی جادویی ایجاد شود،خواستن توانستن است

پس من میتوانم ، این حس توانستن خوب است ولی چون نمیدانیم چگونه از آن بهرهمند شویم به زودی سرخورده شده

و تبدیل به بدترین احساس آدمی یعنی من نمی توانم میشود.پس از این به بعد بیایید با هم دسته جمعی مثل  فوتبالیستها که دستهایشان

را روی هم میگذارند و هم قسم میشنود ما نیز هم قسم شویم

تا هرگاه این جمله را دیدیم،شنیدیم یا گفتیم ، سرشار از نیرو شویم،ضربان قلبمان و گرمای خون در رگهایمان را حس کنیم و

همان لحظه رویا یا هدفی که ذهنمان را قلقلک کرده است را یادداشت کنیم و  آنگاه برنامه ریزی را آغاز کنیم و

سپس اولین قدم را برداریم،به یاد داشته باشید که هیچگاه این اولین قدم را به یک زمان مناسب موکول نکنید ،

اگر من نگارش این کتاب را به زمان مناسبی موکول نمیکردم سالها قبل خود و دیگران از برکت آن بهرهمند

میشدیم و هم اکنون من و شما موفق تر بودیم. حرکت سریع و داءمی شما به سمت هدف


مثل حمله ای طوفانی و برق آسا  همه دشمنان شما را تار و مار میکند و  شما را شاد تر و جسورتر میکند،

حتما الان چند تا اسم و قیافه کسانی که آنها را دشمن خود می دانید و یا دشمن شما هستند را به یاد آورده اید

و فکر میکنید حرکت من به سمت موفقیت چگونه آنها را هلاک خواهد کرد؟ در جواب شما دوست عزیزم باید

بگویم که بزرگترین دشمنان ما  همان ترسهای ما هستند، آنها ما را میخکوب میکنند، ما را شرمنده میکنند، ما را بدهکار یا

طلبکار میکنند، قلب ما را میشکنند و ما را به خاک سیاه  می اندازند

و در آخر ما را حتی راهی دیار ابدی میکنند.بیایید چند تا

از ترسهای خودمون را یادداشت کنیم، البته بدون سانسور و خجالت.






آغاز سریع و پارتیزانی عملیات موفقیت، ترسهای ما را محو خواهد کرد و ما را تبدیل به انسانی نو می نماید،انسانی شجاع،

موفق،سالم،ثروتمند و دوست داشتنی که همه اطرافیان خصوصا همسر یا نامزدمان،پدر و مادرمان و

دوستان به ما افتخار خواهند کرد.انسانی خواهیم شد که راهگشاست.

 

 

به اعتقاد من خواستن داشتن است، یعنی اگر چیزی را از ته دل بخواهیم و این خواستن هوس و یا رویا نبوده و

واقعی باشد  پس ما آنرا داریم.خوب الان حتما لبخند تلخ زده اید یا اخم کرده اید یا تعجب کرده اید که پس

این داشتن چگونه است چرا پس آن خواسته ها به دستمان نرسیده است؟واقعا چرا؟من نیز مثل شما عصبانی

شده ام،داد زده ام و حتی گریه کرده ام که چرا خواسته ها در دسترس نیستند و بالاخره راز را کشف کردم.این

راز در دل داستانها و خاطرات زیادی که مطالعه کردم موج میزد و واقعا باید بگویم این راز مرا صدا زد.این راز تکمیل

کننده قانون جذب است و اهمیت فوق العاده ای دارد.پس آماده باشید تا آنرا برایتان بیان کنم

و زندگی شما را زیر و رو کنم تا به هر آنچه میخواهید برسید.

و اما راز ، این راز همان تلاش مضاعف است.وقتی که خواسته ای داریم باید به آن برسیم و چاره و راه دیگری

وجود ندارد این احساس فوق العاده مثل سوخت جت ما را به سمت موفقیت میکشاند.روزی شخصی در

مسابقه تلویزیونی هوش شرکت میکند،و در مرحله آخر مجری سوال آخر را میپرسد.

مجری:شرکت کننده عزیز شما همه مراحل را با موفقیت پشت سر گزاشتید و اکنون فقط یک

سوال بین شما و یکصد میلیارد تومان جایزه مانده است و این سوال این است:

شما در آبهای اقیانوس شنا میکنید و هیچ خشکی و یا کشتی در آن اطراف نیست،ناگهان یک کوسه

عظیم به سمت شما می آید،شما چه میکنید؟فکر کنید و سپس جواب بدهید ،و یادتان باشد جوابتان

یا شما را ابرثروتمند میکند و با یکصد میلیارد پول به خانه می روید و یا شما را فقیر میکند و

بدون هیچ پولی و خسته از شرکت در این مسابقه سخت به خانه باز خواهید گشت،پس دقت کنید و جواب بدهید.

 

شرکت کننده:کمی زمان بدهید تا فکر کنم.

سپس شرکت کننده ما سرش را خاراند،چشمانش را بست ، نفسهای عمیق کشید و ناگهان فریاد کشید.

شرکت کننده:فهمیدم چیکار میکنم؛من میرم بالای درخت.

مجری که چشمانش از حدقه درآمده با تعجب پرسید:بالای درخت؟کدام درخت؟درخت کجا بود؟

شرکت کننده: این سوال ساده ایست،من درخت پیدا میکنم و میرم بالای درخت وگرنه توسط کوسه خورده میشوم.

مجری عصبانی:عزیز من وسط اقیانوس درخت کجا بود آخه؟

شرکت کننده با ژستی  حاکی از با هوشی : تو نمیفهمی آقای مجری،من میدونم درخت وسط اقیانوس

نیست ولی من  میگردم و پیدایش میکنم  چون مجبورم ، میفهمی ؟ مجبورم درخت پیدا کنم وگرنه کوسه خور میشوم.می فهمی یا نه؟

و کار به زد و خورد بین  مجری و  شرکت کننده میرسد.

خوب حالا شما خود را به جای آن شرکت کننده  بگذارید،خوب فکر کنید ، جواب شما چیست؟

آیا چشمانتان را میبندید  و از تقدیر خود  به خداوند گله میکنید وسپس خورده میشوید؟

آیا  چشمانتان را میبندید و منتظرمعجزه می مانید؟

آیا  صرفا  مثبت اندیش هستید و فکر میکنید شاید  کوسه سیر باشد و به شما کاری نداشته و حتی به  شما  سواری هم می دهد؟

و یا اینکه می روید بالای درخت؟

البته این یک داستان فانتزی است  ولی انتخاب با شماست و این انتخاب  نشان می دهد که آینده شما چگونه خواهد بود.

ما این دنیا باید برای خو استه های خود تا آخرین نفس تلاش کنیم  چون مجبوریم،پس اگر در زندگی

خود  کسی مثل آن مجری زبان نفهم گفت که جوابتون اشتباه است و درختی وجود ندارد،شما بدانید

که  نظر شما صحیح بوده و شما تلاش می کنید و موفق می شوید چرا که مجبورید و راه دیگری ندارید.

من این تکنیک را در برخی مسابقات  ورزشی نیز دیده ام؛برادر دوست صمیمی من در نوجوانی قهرمان

  پاورلیفتینگ شده بود و برای مسابقات  نهایی  من و دوستم هم برای تشویق به سالن مسابقات رفتیم،

قبل از شروع مسابقه  درست دو سه ثانیه قبل از شروع مربی این نوجوان سیلی آبداری به گوشش

نواخت و  گفت فقط باید این وزنه را بزنی! من تعجب کردم و پس از موفقیت برادر دوستم و کسب مدال طلا ،

دلیل سیلی را پرسیدم،این ورزشکار  طلایی و مربی گفتند که این برای این است که ورزشکار بداند هیچ بهانه ای

قابل قبول نیست و باید موفق شود،پس ورزشکار نوجوان ما هم مجبور بود  که برود بالای درخت!

 

 
نظرات 1 + ارسال نظر
akbari دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 09:57

با تشکر از آقای دکتر راجرز

مطالب بسیار جالبی بود
موفق باشید

ممنون، پیروز باشید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.